سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 گفت: در میتینگ انتخاباتی مهندس موسوی در ورزشگاه آزادی تعداد زیادی از زنان بدحجاب و بی بندوبار شال سبز به گردن انداخته و می زدند و می رقصیدند!
گفتم: دیگه چه خبر؟!
گفت: چند تا از هنرپیشه های دست چندم و خارج از رده هم به ترتیب میکروفون را در دست گرفته و به احمدی نژاد ناسزاهای چارواداری می دادند.
گفتم: خب! دیگه چی؟
گفت: خانم فائزه هاشمی هم به احمدی نژاد ناسزا گفت و آرزو کرد که دولت او تکرار نشود.
گفتم: شخصی نزد دکتر رفت و گفت آقای دکتر! مدتی است که هر کاری می کنم، هیچکس به من محل نمی گذارد و دکتر به منشی مطب گفت؛ نفر بعدی!
کیهان یکشنبه 10 خرداد 1388
هویت بازیگر فیلم میر حسین موسوی افشا شد؛ منیژه حسینیان  

 

 

 

به گزارش ثانیه‏نیوز، منیژه حسینیان بازیگر زن فیلم انتخاباتی آقای مهندس میر حسین موسوی بود که شب گذشته از  تلویزیون پخش شد.

وی بازیگر تئاتر است و اکنون در شهر بابل از توابع استان مازندران سکونت دارد.

منیژه حسینیان با هماهنگی قبلی و با سناریویی از پیش تعیین شده به اجرای برنامه خود پرداخته و نقش عمده ای را در واقعی جلوه دادن فیلم انتخاباتی میرحسین موسوی ایفا کرده است.

پیش از این برخی رسانه‏ها از جمله جهان تاکید کرده بودند: سازنده فیلم انتخاباتی میرحسین موسوی ادعاکرده که در ساخت این فیلم از تصاویر و فیلم های موجود استفاده شده و هیچ گونه دخل و تصرفی در تصاویر رخ نداده است جهان به بخشی از شگرد تبلیغاتی به کار گرفته شده در فیلم میرحسین موسوی پی برد.

فیلم انتخاباتی مهندس موسوی که توسط مجید مجیدی کارگردان معروف سینما ساخته شده است طبق اعلام قبلی قرار بود که آئینه ای از واقعیات موجود در جامعه و اتفاقات همراه با میرحسین موسوی باشد اما در یکی از صحنه های این فیلم زنی که سعی داشت خود را به خودروی حامل میرحسین برساند در نهایت با ورود به جمع میرحسین و نزدیکانش با گریه و زاری از وضعیت مواد مخدر و اعتیاد گلایه کرده و دست به دامان مهندس موسوی برای حل این مشکلات شد. گریه های این زن و نوع بیان مشکلات و مصائب فرزندش از احساسی ترین لحظات این فیلم انتخاباتی بود.
ثانیه نیوز یکشنبه ?? خرداد ????


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در یکشنبه 88/3/10ساعت 2:45 عصر توسط نسیم سحرگاهی
    نظرات دیگران()

    مقایسه آماری عملکرد دولت مکتبی با دولتهای گذشته(30 مورد)

    "پرکارى این دولت هم انصافاً چیز برجسته‏اى است. یعنى بى‏انصافیها هرچه هم زیاد باشد، نمى‏تواند بر این حقیقت غلبه پیدا کند که دولت شما انصافاً دولت پرکارى است و تلاشتان و کارتان و تحرکتان خیلى زیاد است. این بسیار جاى خرسندى دارد."

    4/6/1386 در دیدار رئیس جمهور و اعضاى هیأت دولت به مناسبت هفته دولت و در آستانه‏ى نیمه‏ى شعبان

     "امروز همه دارند مى‏بینند؛ ما هم داریم مى‏بینیم و دیگران هم شاهدند که حجم کار متراکمى که دولت انجام میدهد، انصافاً درخورِ تحسین و ستایش است؛ کارِ خیلى خوبى است."

    18/7/1385  در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى‏

     طبق بررسی به عمل آمده مقام معظم رهبری در سه سال گذشته 57 بار بر اینکه این دولت، دولت کار و تلاش و همت است تاکید کرده اند. و این نشان از پرکاری غیر قابل انکار دولت مکتبی دارد. در مقایسه آماری دولت نهم با دولتهای گذشته بحث بر سر برابر است و نه چند درصد، آنهم نه در مدت زمانی برابر، بلکه مقایسه تاریخ انقلاب با 3.5 سال و یا مقایسه 8 ساله دولتهای قبل با دولت نهم. مقایسه زیر که از ویژه نامه نوروزی نشریه اندیشه گستر(رسانه اقتصادی صنعتی انقلاب اسلامی)  استخراج شده نشان دهنده علت تاکیدات مقام معظم رهبری می باشد.

    جزوه این مطلب بزودی در این وبگاه منتشر خواهد شد.

     یکم:

    آمار اختراع های ثبت شده در ایران

    1342 تا 1357: 841 اختراع

    1357 تا پایان سال 1383:  4640 اختراع

    1384 تا 1387: 20000 اختراع

    ادامه مطلب...



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در سه شنبه 88/2/22ساعت 2:21 عصر توسط نسیم سحرگاهی
    نظرات دیگران()

    به نام خدا

    معنی لغوی جهاد

    جهاد در لغت از ریشه « جَهد و جُهد » به معنای مشقت و زحمت و همچنین به معنای توان و طاقت است.

    راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن،(المکتبة المرتضویة، چاپ دوم، 1363)، ص 101.

     صاحب قاموس می گوید: « اصل کلمه جهاد از «جهد» (به فتح جیم و ضم آن) است، و به معنای تلاش توأم با رنج و زحمت می باشد. جهاد مصدر باب مفاعله و به معنی بسیار تلاش کردن می باشد و نیز اسم است به معنی جنگ. جنگ را از آن جهت جهاد گویند که تلاش توأم با رنج است. »

    علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، (تهران، دارالکتب الاسلامیه)، ج2، ص 77-78.

     

     معنای اصطلاحی جهاد

    صاحب جواهر در تعریف اصطلاحی جهاد می گوید:

    "الجهاد بذل النفس و المال و الوسع فی اعلاء کلمة الاسلام و اقامة شعائر الایمان"

    جهاد بذل جان و مال و توان در راه اعتلای اسلام و برپا داشتن شعائر دین است.

    محمد حسن نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، (دارالکتب الاسلامیه)، ج21، ص3.

     در شرح لمعه آمده است:

    «الجهاد شرعاً بذل النفس و ما یتوقف علیه من المال فی محاربة المشرکین او الباغین فی سبیل اعلاء کلمة الاسلام علی وجه مخصوص.»

    در شرع مقدس اسلام جهاد عبارت است از بذل جان و مال به طریقی مخصوص برای جنگ با مشرکان و یا افراد باغی در راه اعتلای کلمه اسلام.

    زین الدین جبعی عاملی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، (بیروت، دارالعالم الاسلامی)، ج2، ص 379، پاورقی.

     

    منبع: مبانی فقهی عملیات استشهادی، دکتر امیر ملامحمدعلی



  • کلمات کلیدی : جهاد
  • نوشته شده در سه شنبه 88/2/22ساعت 1:29 عصر توسط نسیم سحرگاهی
    نظرات دیگران()

    شماها واقعاً یادتان نیست، چون در آن زمان نبودید؛ اما افرادى که بودند، مى‌دانند اختناق چه بود؛ اصلاً قابل تصویر نیست. سال 42 بنده را به زندان قزل‌قلعه بردند. در همان زمان، چند جوان تهرانى را هم آوردند.
    من از پشت درِ سلول شنیدم که دارند حرف مى‌زنند؛ فهمیدم این‌ها را تازه دستگیر کرده‌اند. قدرى خوشحال شدم؛ گفتم چند روزى که بگذرد و بازجویى‌ها تمام شود، داخل زندانِ انفرادى هم گشایشى پیش مى‌آید؛ با این‌ها تماس مى‌گیریم و حرفى مى‌زنیم و بالاخره یک هم‌صحبتى پیدا مى‌کنیم.
    شب شد؛ دیدیم یکى‌یکى آن‌ها را صدا کردند و بردند. یک‌ساعت بعد من در همان سلول مشغول نماز مغرب و عشا شدم. بعد از نماز دیدم یک نفر دریچه‌ى روى درِ سلول را کنار زد و گفت: "حاج آقا! ما برگشتیم." دیدم یکى از همان تهرانى‌هاست. گفتم در را باز کن، بیا تو. در را باز کرد و آمد داخل سلول. گفتم چرا زود برگشتى؟ معلوم شد آن‌ها را پاى منبر مرحوم شهید باهنر گرفته بودند. شهید باهنر ماه رمضان سال 42 در شبستان مسجد جامع تهران منبر رفته بود؛ ساواکى‌ها هجوم مى‌آورند و عده‌اى را همین‌طورى مى‌گیرند؛ این پنج شش نفر هم جزو آن‌ها بودند. خود شهید باهنر را هم همان وقت گرفتند و به زندان قزل‌قلعه بردند.
    از این افراد بازجویى مى‌کنند، مى‌بینند نه، این‌ها کاره‌اى نیستند و فعالیت مهمى ندارند؛ لذا آن‌ها را رها مى‌کنند. وقتى وسایل جیب آن‌ها را مى‌گردند، تقویمى از این شخصى که او را بازگردانده بودند، پیدا مى‌کنند که در یکى از صفحات آن با خط بدى یک بیت شعر غلطِ عوامانه نوشته شده بود:
    جمله بگویید از برنا و پیر                          لعنت‌اللَّه رضا شاه کبیر
    او نه شعار داده بود، نه این شعر را چاپ کرده بود، نه جایى آن را نقل کرده بود؛ فقط در تقویم جیبى‌اش این شعر عوامانه را نوشته بود. به همین جرم، او را شش ماه به زندان محکوم کردند!
    سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه‌هاى استان کرمان 19/02/1384


  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در پنج شنبه 88/2/3ساعت 3:49 صبح توسط نسیم سحرگاهی
    نظرات دیگران()

    من خودم شخصاً جوانىِ بسیار پُرهیجانى داشتم. هم قبل از شروع انقلاب، به خاطر فعّالیت‌هاى ادبى و هنرى و امثال این‌ها، هیجانى در زندگى من بود و هم بعد که مبارزات در سال 1341 شروع شد؛ که من در آن سال، بیست و سه سالم بود. طبعاً دیگر ما در قلب هیجان‌هاى اساسى کشور قرار گرفتیم و من در سال چهل و دو، دو مرتبه به زندان افتادم؛ بازداشت، زندان، بازجویى. مى‌دانید که این‌ها به انسان هیجان مى‌دهد. بعد که انسان بیرون مى‌آمد و خیل عظیم مردمى را که به این ارزش‌ها علاقه‌مند بودند و رهبرى مثل امام رضوان‌اللَّه علیه را که به هدایت مردم مى‌پرداخت و کارها و فکرها و راه‌ها را تصحیح مى‌کرد مشاهده مى‌نمود، هیجانش بیشتر مى‌شد. این بود که زندگى براى امثال من که در این مقوله‌ها زندگى و فکر مى‌کردند، خیلى پرُهیجان بود؛ اما همه این‌طور نبودند...
    آن‌وقت‌ها گاهى بزرگ‌ترهاى ما- کسانى که در سنین حالاى من بودند- چیزهایى مى‌گفتند که ما تعجّب مى‌کردیم چطور این‌ها این‌گونه فکر مى‌کنند؟ حالا مى‌بینیم نخیر؛ آن بیچاره‌ها خیلى هم بى‌راه نمى‌گفتند. البته من خودم را به‌کلّى از جوانى منقطع نکرده‌ام. هنوز هم در خودم چیزى از جوانى احساس مى‌کنم و نمى‌گذارم که به آن حالت بیفتم. الحمدللَّه تا به‌حال نگذاشته‌ام و بعد از این هم نمى‌گذارم؛ اما آن‌ها که خودشان را در دست پیرى رها کرده بودند، قهراً التذادى که جوان از همه‌ى شؤون زندگى خودش دارد، احساس نمى‌کردند. آن‌وقت این حالت بود. نمى‌گویم که فضاى غم حاکم بود- این را ادّعا نمى‌کنم- اما فضاى غفلت و بى‌خبرى و بى‌هویّتى حاکم بود.
    این‌هم بود که آن‌وقت من و امثال من که در زمینه‌ى مسائل مبارزه، به‌طور جدّى و عمیق فکر مى‌کردیم، همّتمان را بر این گذاشتیم که تا آن‌جایى که مى‌توانیم، جوانان را از دایره‌ى نفوذ فرهنگى رژیم بیرون بکشیم. من خودم مثلاً مسجد مى‌رفتم، درس تفسیر مى‌گفتم، سخنرانىِ بعد از نماز مى‌کردم، گاهى به شهرستان‌ها مى‌رفتم سخنرانى مى‌کردم. نقطه‌ى اصلى توجّه من این بود که جوانان را از کمند فرهنگى رژیم بیرون بکشم. خود من آن‌وقت‌ها این را به «تور نامریى» تعبیر مى‌کردم. مى‌گفتم یک تور نامریى وجود دارد که همه را به سمتى مى‌کشد! من مى‌خواهم این تور نامریى را تا آن‌جا که بشود، پاره کنم و هر مقدار که مى‌توانم، جوانان را از کمند و دام این تور بیرون بکشم. هر کس از آن کمند فکرى خارج مى‌شد- که خصوصیّتش هم این بود که اوّلاً به تدیّن و ثانیاً به تفکرات امام گرایش پیدا مى‌کرد- یک نوع مصونیتى مى‌یافت. آن روز این‌گونه بود. همان نسل هم، بعدها پایه‌هاى اصلى انقلاب شدند. الان هم که من در همین زمان به جامعه‌ى خودمان نگاه مى‌کنم، خیلى از افراد آن نسل را- چه کسانى که با من مرتبط بودند، چه کسانى که حتّى مرتبط نبودند- مى‌توانم شناسایى کنم.
    گفت و شنود مقام معظم رهبری در دیدار جمعى از جوانان به مناسبت هفته‌ى جوان 07/02/1377



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در چهارشنبه 88/1/26ساعت 8:42 عصر توسط نسیم سحرگاهی
    نظرات دیگران()

    <   <<   6   7   8   9   10      >
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نتیجه مذاکرات
    یا زینب کبری سلام الله علیها
    اوضاع این روزهای ما
    فرق ما با شما اینست:
    دلایل جالب حمید داوودآبادی برای رای دادن به دکتر سعید جلیلی
    ویژه نامه نشریه اصولگرا با عنوان \چرا جلیلی؟\ منتشر شد + دانلود
    [عناوین آرشیوشده]