سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونی که در رگ ماست    هدیه به رهبر ماست

 وبلاگ استشهادی در راستای اهداف شهادت طلبانه و در پاسخ به دشمنان ولایت، بر آن است تا با جمع آوری امضاء از جوانان انقلابی و مومن و البته فعال در حوزه مجازی، طوماری جمع آوری نموده و با استعانت از صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه ، آن را به محضر امام خامنه ای دامت برکاته تقدیم نماید. تا رهبر عزیز ما بداند برای دفاع از انقلاب امام و شهدا، هرگز بی یاور نخواهد ماند.

 

شما برادر و خواهر گرامی در صورتیکه با متن زیر موافق هستید، تائید و همراهی تان را با قراردادن نام وبلاگ (یا در صورت تمایل نام خودتان) در بخش نظرات اعلام فرمائید. به امید آنکه از رهروان راستین مکتب حسینی علیه السلام باشیم.

 

 

بسم الله القاصم الجبارین

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین

 

" خط سرخ شهادت، خط آل محمد و علی است و این افتخار از خاندان نبوت و ولایت به ذریه طیبه آن بزرگواران و به پیروان خط آنان به ارث رسیده است. درود خداوند و سلام امت اسلام بر این خط سرخ شهادت و رحمت بی پایان حق تعالی بر شهیدان این خط در طول تاریخ." صحیفه نور، ج15، ص 154

 

روزگاری است که دشمنان دین و ولایت بر چهره کریه شان نقاب دین زده اند و با وقاحت تمام حقیقت را انکار میکنند؛ عمل خود را حق و مومنان را باطل می خوانند. فریاد وا اسلاما سرداده اند و با همه توان در تلاشند به انقلاب اسلامی ضربه بزنند.

این سخن امام ماست که میگفت: "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد." حال شاهد آن هستیم که همان کسانی که خود را نزدیکترین افراد به امام روح الله می نامند، در مقابل ولایت ایستاده اند و بیشرمانه اصول انقلاب را انکار، و عالمانه و مغرضانه حق را لگد مال می کنند.

شیطان بزرگ با پروپاگاندای عظیم تبلیغاتی به یاری این منافقین برخاسته است؛ آنها که با فتنه انگیزی و با تغییر مواضع، آنقدر فضای فکری جامعه را آلوده کرده اند که عقلانیت، رنگ باخته و اباحه گری و قانون شکنی جایگزین آن شده است؛ کار را تا آنجا پیش برده اند که شرارتها را خیرخواهی و هوچی گری را حق طلبی معرفی می کنند.

هنگامه ای شده است که همه باطل در برابر همه حق صف آرایی کرده است.

اسلام آمریکایی هجمه شدید خود را بر اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم ، به حد اعلا رسانده است.

می بینیم که اسلام اشرافیگری چگونه به جنگ اسلام پابرهنگان و مستضعفان آمده است.

قطع شدن دست عده ای زرسالار و زورمدار ، از بیت المال مسلمین آنقدر برایشان گران تمام شده که از هیچ کاری حتی متحد شدن با دشمنان قسم خورده اسلام، برای ضربه زدن به این نهال نوپای عدالت خواهی دریغ نمی ورزند. و هیچ ابایی ندارند از آنکه مورد حمایت استکبار و غرب باشند.

هر روز شاهد از دست رفتن کسانی هستیم که تا کنون در صف مومنان بودند ولی اکنون به جبهه دشمنان پیوسته اند. نو به نو افرادی به این جمع می پیوندند که تا کنون در کارنامه شان جز ایمان و خدمت چیزی نمی دیدم ولی از این آزمایش سربلند بیرون نیامدند و به پرتگاه هلاکت سقوط نمودند. بندگی خدا را به اندک متاع دنیا فروختند و پشت ولایت را خالی کردند. ایمانشان تا آنجا بود که دست عدالت علی از آستین بیرون نیامده بود. آری طلحه و زبیر های زمانه یک به یک رخ می نمایند.

 

خداوندا ! مگذار ما نیز صراط مستقیمت را در فتنه ها گم کنیم.

خدایا ! ما را به خود وا مگذار که می بینیم چه آسان، شیطان، ایمان مدعیان را می رباید. مگذار ما نیز به سرنوشت جاهلان نهروانی و اصحاب جمل و لشگر صفین دچار شویم و پشت امام مان را خالی کنیم. و یا در زمره عالمان متهتک جای بگیریم.

به شکرانه نعمت هدایتت و به یاری تو عزم خود را جزم نموده ایم تا با تمام توان جلوی زیاده خواهی و هجمه زورگویان و مستکبران داخلی و خارجی بایستیم و از ودیعه گرانبهایی که به قیمت خون هزاران هزار شهید ، از صدر اسلام تا کنون به دست ما رسیده است، پاسداری کنیم.

کمکمان کن تا مصداق آیه " اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولى الأمر  منکم " باشیم.

و با فریاد بلند الله اکبر و لا اله الا الله، پرچم دفاع و جان نثاری در راه ولایت را به اهتزاز در آوریم.

 

رهبرا ! ما رویای شهادت در راه ولایتت را که در امتداد ولایت انبیا و اولیا علیهم صلوات الله است، در سر داریم.

رهبرا ! به کوری چشم همه دشمنانت ، صادقانه می گوییم که همه، فدائیان تو هستیم.

 

و مستانه سر می دهیم:

حسین حسین (ع) شعار ماست     شهادت افنخار ماست

 

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر واجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه

 

 با تشکر قبلی از همه دوستانی که در خصوص اطلاع رسانی در مورد این حرکت ما را یاری می نمایند.

 



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در سه شنبه 88/4/30ساعت 5:45 صبح توسط نسیم سحرگاهی
    نظرات دیگران()

    اللهم اشغل الظالمین بالظالمین

    آهای با توام پیرمرد!

    وقتی که برای آقایم خط و نشان کشیدی! از خدا و امام و شهدا شرم نکردی؟

    آهای ! خودت را جمع کن. آن وقت که مثل عروس پرده نشین شده بودی و در پشت پرده عروسک گردان اغتشاش بودی! آن موقع یادت نبود دم از قانون بزنی؟

    آهای آدم دو رو! می دانی که حالم از آن اشکهای تصنعی ات چقدر به هم  می خورد؟ وقتی مقابل علی زمانه ایستاده ای و معاویه صفت دم از پیامبر می زنی و برای او اشک می ریزی

    خودت احمقی یا ما را احمق فرض کرده ای؟ تو نگران خواسته مردمی؟ من و 24 ونیم میلیون واجد شرایط رای یعنی 63 درصد جامعه مردم نیستیم؟ و مفت خورها و مال مردم خورهای دور بر تو همان مردم یا معترضین هستند؟

    نمی دانم چرا راه به آخر نبردی؟ تو که ادعاهای انقلابی بودنت گوش فلک را پر کرده، کجا پایت را کج گذاشتی که به اینجا رسیدی؟

    بس است آنقدر بی دلیل احترامت کردیم. بس است ثروت اندوزی تو و خانواده زرسالارت.

    به تو اخطار می کنم! اگر پایت را بخواهی بیش از این از گلیمت دراز کنی، ما جان نثاران مولا و مقتدایمان و فرزندان معنوی خمینی بت شکن، روزگارت را سیاه میکنیم.

    برو بنشین درکنج عزلت و توبه کن. خراب کردی دیگر گندش را در نیاور.

    حیا پیشه کن، فکر کردی چطور می خواهی جان به عزرائیل بدهی؟ من به جای تو می ترسم.

    برو! فقط برو و از جلوی چشمانمان دور شو.

    دوستان عزیز برای نابودی منافقین انقلاب صلوات بفرستید و دعا کنید شر این مال مردم خورها هر چه زودتر از سر ما کم شود.

    کلیک کنید ضرر نداره:

    تصاویر جالب از نمازجمعه امروز تهران

     شاکری: هاشمی باید بداند قاضی نیست

     نماز جمعه از پشت عینک دودی 

    هاشمی رفسنجانی...از صدقه سر حضرت آقا فعلا با تو مدارا می کنیم

    آخرین و پرخرج ترین سناریوی دشمن شکست خورد 

    رسایی: افرادی بر طبل بحران می‌کوبند که منافعشان را ازدست داده اند  

    خاتمی نیامد؛ حامیان موسوی شاکی شدند 

     آتش‌بیاری معرکه به اسم وحدت بلوغ سیاسی حزب‌الله مانع ژست فراجناحی هاشمی شد 

     حضور کمرنگ شخصیت‌ها در نمازجمعه و طنز تاریخی سایت پسر هاشمی 



  • کلمات کلیدی : حرف حساب
  • نوشته شده در شنبه 88/4/27ساعت 2:8 صبح توسط نسیم سحرگاهی
    نظرات دیگران()

    گویا حزب جدیدی در شرف تأسیس است. قدم نو رسیده مبارک!!!  اینجانب به نوبه خود در این امر خیر شریک میشوم!!! و نامهای پیشنهادی خود را برای حزب ایشان با ذکر دلیل ارائه منمایم باشد که مقبول افتد:
    1. حزب قانونمندان: این نام به سبب پایبندی خیلی زیاد ایشان به قانون تبلیغات انتخاباتی و عدم اهانت به رقیب و عدم مقاومت در برابر قوانین جاری کشور و نیز عدم انجام راهپیمایی بدون مجوز، پیشنهاد میشود. یعنی یه جورایی این اسم برازنده ایشون و حزبشونه!
    2. حزب باادبان: دلیل پیشنهاد این نام، شعارهای انتخاباتی ایشان و طرفدارانشان است. به دو نمونه توجه کنید:
    هر کی که ناموس داره      موسوی رو دوست داره
    یه هفته دو هفته ..... حموم نرفته
    انسانم آرزوست (توضیح آنکه مصرع کامل این شعار در شعری است از اقبال لاهوری که میگوید: از دیو و دد ملولم انسانم آرزوست. که البته جناب آقای مهندس میرحسین موسوی اصلاً قصد اهانت به رقیب رو نداشتن!)
    3. حزب ناموس: وقتی که احمدی نژاد در حرکتی وقیحانه، کپی مدرک تحصیلی زن جناب آقای مهندس میرحسین موسوی را به ایشان نشان داد و با این کار رگ گردن همه ما را قلمبه کرد؛ استارت پیشنهاد این نام زده شد. پیشنهاد میکنم چون جناب آقای مهندس میر حسین موسوی، خودشان کلی پوستر و بنر چاپ شده از همسرشان را روی در و دیوار مشاهده کرده بودند و رگ غیرتشان قلمبه نشده بود؛ این بار هم ضمن مراقبت کامل از رگش غیرتشان، تصاویر عیال مربوطه خودشان را به عنوان نماد حزب انتخاب کنند .(البته ایشان جای مادربزرگ ما حساب میشوند ولی خب به هرحال بنده از طرف همه طرفدارانشان قول میدهم به چشم خواهری به عکس  ایشان نگاه شود.)
    4. حزب لب کارون: به یاد دارید شبی را که جناب آقای مهندس میرحسین موسوی در مناظره با کروبی، داشت با رعایت عدالت، احمدی نژاد را میکوبید؛ ضمن تکان دادن یک عدد دستمال کاغذی سعی کرد حرکت نشان دادن مدرک زنش را توسط احمدی نژاد، در ذهن بینندگان بازسازی کند؟ همون زمان بود که چارتا آدم منحرف مثل من یهو با این حرکت ایشان یاد اون بابایی افتادن که یه زمانی میخوند:
    لب کارون/چه گل بارون/ خوش  . . . (لطفاً جنبه داشته باشید و دستمالهایتان زمین بگذارید و آرام بنشینید ادامه مطلب را بخوانید!!!)
    5. حزب نازداران: با عرض شرمندگی به دلیل وجود خواهران بدحجاب! ! ! و پسران ابرو برداشته در میان دلایل پیشنهاد این نام، جهت پیشگیری از خدشه دار شدن عفت عمومی، از ذکر آنها معذوریم. البته افراد مذکور هرگز در ستادهای جناب آقای مهندس میرحسین موسوی حضور فیزیکی و شمیایی و غیره نمیداشته اند! ! !
    6. حزب پولداران: ببخشید اشتباه شد. آخه این بنده خدا و طرفداراش پول ندارن؛ پولای نفت هم که همش دست دولت احمدی نژاده( که خدا انشا الله خودش هدایتش کنه). به جون خودم  نباشه به جون شما راس میگم.
    7. حزب مسجدیاران: پس از مشاهده مسجد سوخته لولاگر که در جریان تظاهرات آرام روز سی ام تیر آتش گرفت؛ (پیش آمد است دیگر؛ پیش می آید) احساس کردم این اسم به درد حزب ایشان میخوره.
    8. حزب بانکداران: نه به سبب طرفداری صاحبان بانک های خصوصی از ایشان، بلکه به دلیل علاقه وافر بعضی ها به شکستن شیشه بانک ها، این اسم را پیشنهاد میکنم.( در همین جا و از همین تریبون اعلام میکنم که شیشه بانک ها را پلیس شکسته و بسیج. در حین وقوع این اتفاقات نیز حامیان مظلوم جناب آقای مهندس میر حسین موسوی بدون هیچ گونه چشم داشتی فقط نسبت به پاکسازی کف خیابان ها از شیشه خورده اقدام کرده اند و لاغیر. در ضمن هرکی که دروغ بگه و فکر کنه این کارا توسط طرفداران جناب آقای مهندس میرحسین موسوی انجام شده، ایشالا که شقاقولوس بگیره، بمیره! الهی آمین)
    9. حزب گلدکوئیست : گویا برای جلب هوادار در تبلیغات سیاسی در ستاد جناب آقای مهندس میرحسین موسوی از روشی شبیه روشهای مرسوم در شرکت های هرمی استفاده شده است. به همین دلیل این اسم برای حزب ایشان پیشنهاد میگردد.
    10. حزب خیالبافان: این نام را پیشنهاد میکنم نه به دلیل تخیلات کودکانه و معصومانه ایشان در باب تقلب و پیروزی در انتخابات بلکه به دلیل نشریات چاپ شده بوسیله فرهنگستان هنر!
    ایشان وقتی مسئول فرهنگستان هنر بودند نشریاتی را با این نامها منتشر کرده اند: فصلنامه خیال، ویژه‌نامه‌های نقش خیال، طرح خیال، نوای خیال،‌ سایه خیال، تصویر خیال، تندیس خیال، معراج خیال، اقلیم خیال، جوانه خیال، آوای خیال، صور خیال، فصلنامه خیال شرقی، ماهنامه آیینه خیال. هر کی باورش نمیشه بره این اسامی رو تو گوگل جستجو یا به قول بعضیا سرچ!! کنه ببینه جدی گفتم یا شوخی.
    11. حزب "چیز" داران: چیه؟ واسه این اسمم دلیل میخواین؟

     

    منبع: وبلاگ گروهی فصل انتظار



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در سه شنبه 88/4/23ساعت 4:34 عصر توسط نسیم سحرگاهی
    نظرات دیگران()

     

    سید علی خامنه ای

    دیشب این طبع، بی‌قرار شما
    خواست عرض ارادتی بکند
    دست کم از دل شکسته‌تان
    واژه‌هایم عیادتی بکند
    ***
    چشم بد دور، عمرتان بسیار
    کس نبیند ملالتان آقا!
    ما نمردیم خون دل بخوری
    تخت باشد خیالتان آقا!
    ***
    چیست روباه در مصاف شیر؟!
    چه نیازی به امر یا گفته؟!
    تو فقط ابرویی به هم آور
    می‌شود خواب دشمن آشفته
    ***
    هست خاموشی‌ات پر از فریاد
    در تو آرامشی است طوفانی
    «الذی انزل السکینه» تو را
    کرده سرشار از فراوانی

     ***

     

     

    واژه‌ها از لبت تراویدند
    پرصلابت، پرعاطفه، پرشور
    آفریدند در دل مردم
    عزت، آمادگی، حماسه، حضور
    ***
    این حماسه همه ز یمن تو بود
    گرچه از آن مردمش خواندی
    رهبرا! تا ابد ولی محبوب
    در دل عاشقان خود ماندی
    ***
    سهم دلدادگان تو سلوی
    قسمتِ دشمنان تو سجیل
    رهبری نیست در جهان جز تو
    که ز امت چنین کند تجلیل
    ***

    نسل سوم چو نسل اول هست
    با شعف با شعور با باور
    جاری است انقلاب چون کوثر
    هان! «فصل لربک وانحر»

    ***
    گرچه در باغ سینه‌ات داری
    لطف‌ها، مهرها، محبت‌ها
    گفتی اما نمی‌روی چو حسین
    تا ابد زیر بار بدعت‌ها!
    ***

     

    ناگهان در نماز جمعه شهر جمکران
    عطر محراب جمکران گل کرد
    بغض تو تا شکست بر لب‌ها
    ذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد
    ***
    جان ایران! چه شد که جانت را
    جان ناقابلی گمان کردی؟!
    آبروی همه مسلمانان
    اشک ما را چرا درآوردی؟!
    ***
    جسم تو کامل است، ناقص نیست
    می‌دهد عطر یک بغل گل یاس
    دستت اما حکایتی دارد...
    رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس! 

      حجت‌الاسلام جواد محمدزمانی



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در سه شنبه 88/4/9ساعت 2:22 صبح توسط نسیم سحرگاهی
    نظرات دیگران()

    یادمه بچگی هامونم ،  یه سری نخاله  همیشه لذت بردن بازی و حتی هر چی تو بازی کیف داده بود و زهرمون می کردن. میپرسی چرا؟ عرض شود که این بچه ننه ها چشم دیدن برد دیگران رو نداشتن. از بس که لوس و از خود راضی بودن. عقده هاشونم روز به روز بیشتر می شد. چون به جای تلاش برای بالابردن توانشون تو بازی و استفاده از فکر و هوش، فقط جر زنی می کردن. یا می خواستن بازی رو ببرن یا اگر می باختن هوچی گری می کردن و میگفتن شما تقلب کردید.

    خلاصه اون روزا گذشت و ما بزرگتر شدیم. کم کمک تجربه مون زیاد تر میشد  و دوستامونو می شناختیم با این جر زنا هم سعی می کردیم بازی نکنیم. البته بعضی هاشون که می دیدن نتیجه جرزنی فقط منزوی شدنه می اومدن و مثل بقیه بازی رو یاد می گرفتن.

    ولی متاسفانه یه عدشون روی روش خودشون مقاومت می کردن و این گذشت و ما بزرگتر شدیم.

    تا اینکه چند وقت پیش یه مسابقه دیگه برگزار شد و از قضا همین قضیه مصداق پیدا کرد و من دیدم این روحیه جرزنی با بالارفتن سن اون بچه ها نه تنها از بین نرفته بلکه مثل یه غده چرکین اونقدر بزرگ شده که با سر باز کردنش تموم مملکت بوی تعفنش رو شنیدن. و حالا ما موندیم و این بچه هایی که گرچه پیر شدن ولی هنوزم جر می زنند.



  • کلمات کلیدی : حرف حساب
  • نوشته شده در جمعه 88/4/5ساعت 10:35 عصر توسط نسیم سحرگاهی
    نظرات دیگران()

    <   <<   6   7   8   9   10      >
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    نتیجه مذاکرات
    یا زینب کبری سلام الله علیها
    اوضاع این روزهای ما
    فرق ما با شما اینست:
    دلایل جالب حمید داوودآبادی برای رای دادن به دکتر سعید جلیلی
    ویژه نامه نشریه اصولگرا با عنوان \چرا جلیلی؟\ منتشر شد + دانلود
    [عناوین آرشیوشده]